سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بعد از دهه اول محرم...

بعد از دهه ی عاشقی...

عجیـــــــب بی قرارم...

دلتنگم...

دلم بدجووور بی تابی میکند...

مانند طفلی که مادرش را گم کرده انگار...

حیران و سرگردان...

میدود در کوچه پس کوچه های کربلا...

میدود دور تا دورِ حرم ...

میدود ...گریه میکند...بازهم میدود....

آنقدررر میدود تا خسته میشود و برمیگردد ...

برمیگردد و مرا آواره میکند...


و دوباره من میمانم و دلی که زیارت رفته...

گوشه ای از خود را گذاشته کنار شش گوشه...

و حالا آمده و با این گوشه ای که ندارد مرا دیوانه میکند...

و من بازهم دست به دعا برمیدارم...

به امید اذن زیارت....

که میدانم تا صاحب خانه اذن ندهد همه چیـــــــز بازیچه است.....

اذن میخواهم ارباب....

من نالایق هیچ...

دلم را ببین ...

ببین چگونه  بی صاحب هر شب و روز میپرد تا ضریحت...

دست رد به شینه اش نزن که باز بیچاره ام کند...

بیچاره تر از این...

 

 

دل نوشت:ارباب خوبم دلم دیوانه شده....میخواهمت بیشتر از همیشه....

اذنم بده........

 

 






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 3:35 عصر | نویسنده : تشنه... | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.