شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

تشنه...

+ *کوچه ي باريک* و روز روشن بود و... توي *دست مادر* دست هاي من بود و... يک دفعه ديدم که وسط کوچه يک *دشمن* بود و... توي يک *چشم بهم زدن* سايه اي رد شد از *سرم*... سا يه ي يک *دست سياه که رفت به سمت مادرم*... *مادرم افتاد رو زمين*... هنوز نميشه باورم... *ناله ي مادر بيصدا*... *ناله ي من*... *واي جيگرم*...
تشنه...
نامرد راه کوچه رو بست...سيلي آيينه رو شکست...مادر پيش چشماي من...روي خاک کوچه نشست...http://media.fotros.ir/Media/Archive/05_Mahe_Jamadi_Ol_Aval_va_Alsani/02_Fatemieh/1392-2/01_chizar/921222/01_ma/ma92122203.mp3
تشنه...
چجوري هنوز زنده ام با اين روضه ها...............................
:'(
بر گوشه هاي مقنعه اش خونِ تازه بود...وقتي به خاک خورد و به سختي سجود کرد...واي مادرم
تشنه...
واي مادرمـــــــــــــــــــ.......................................
تشنه...
:'(
تشنه...
:'(
خوش به حالت تشنه ....... چ حالي داري الان .... ما رو هم دعا کن . بلکه ادم بشيم ......:'(
:((
تشنه...
چه حالي؟؟؟....محتاجم به دعا...
تشنه...
:'(
تشنه...
:'( ...
ماجراي کوچه........:'( :'(
تشنه...
امان از دل حسن..............:'(
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top